لیسیدن

جمعه‌ها طولانی‌ست 

موهای تو 

بوسه‌هامان 

و طعم شکلات 

وقتی که آب می‌کنی و در دهانم می‌ریزی

 

باید از سینه‌هایت بیش‌تر می‌نوشیدم 

باید به تو بیش‌تر نگاه می‌کردم 

وقتی که لیس‌ت می‌زدم 

باید از تو می‌خواستم خودت را به دردسر بزرگ‌تری بیاندازی

 

چه شاهکاری می‌تواند جای تو را بگیرد؟ 

کدام اثر هنری به اندازه‌ی لب‌خند تو زیباست؟ 

چه‌طور می‌توان فراموش‌ت کرد وقتی همیشه بوده‌ای؟

 

باید کنارت می‌ماندم و محکم در آغوش‌ت می‌گرفتم 

پیش از دفن کردن تو زیر خاک‌های گرم تابستانی 

باید به تو بیش‌تر عشق می‌ورزیدم

نظرات 7 + ارسال نظر
داش آکل شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

کمی چاشنی اروتیک کم داره:دی

ماهی یکشنبه 1 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ق.ظ http://meandherself.blogfa.com/

چه حسرتی موج می زند در این کلمات...در این فضا...تابستان هم تمام شد.

دامون دوشنبه 2 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:53 ب.ظ http://www.damun.blogsky.com

چقدر ارتباط برقرار کردن بااین نوشته ساده و شیرین و در عین حال غم انگیزه...
باید از تو می خواستم خودت را به دردسر بزرگ تری بیاندازی
میفهممش!!! با تمام وجودم می فهممش!!!
خیلی انسانیه. خیلی زیباست
مرسی

علی دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:00 ق.ظ http://fun4all.blogsky.com

بسیار زیبا بود دوست خوبم.
در نهان به آنهایی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکارا از آنهایی که دوستمان دارند غافلیم، شاید این است دلیل تنهایی ما!!!!.

پرنده چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:59 ب.ظ

خیلی قشنگه! خیلی خوب میشه با شعر ارتباط برقرار کرد.

یلدوک سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ

بسیار بسیار زیبا بود

چه‌طور می‌توان فراموش‌ت کرد وقتی همیشه بوده‌ای؟

ملیکا دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:38 ب.ظ http://meleka.blogfa.com/

خیلی خوب بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد