اثر

عادت دارد همیشه فقط پستان راست زن‌ش را در دست فشار دهد. پستان چپ، از این موضوع آزرده است، شکایت میکند. پستان راست جواب‌ش را میدهد:
-درسته که گاهی وقتی من رو لمس می‌کنه، حالی‌به‌حالی می‌شم. ولی هم‌این هم موقتیه. اثری که روم می‌گذاره مثل رفتار گیره با یک گریپ‌فروته؛ منو فقط شل‌تر و پیرتر میکنه.

هیسسسس... داستان‌گو خواب است.

آرتور میلر و مرگ

-نظرتون درباره‌ی مرگ چیه آقای آرتور میلر؟
-بعد از اینکه مردم، می‌گم.

سرقت

زن: نه، باید کلید خونه رو بدیم به رامین که وقتی نیستیم بیاد و گلدونهامون رو برامون آب بده.
شوهر: ولی ما که گلدون نداریم.
زن: اون گفته این لطف رو هم میکنه و با خودش چندتا گلدون میآره.

-از یوسا چیزی خوندی؟
-یوسا، نه.
-از موسا چی؟
-تورات‌ش رو خوندم، بد نبود. کار تازه داده؟

لی لآ

تکرار اسم‌ت، آواز است.
لی‌لا.
لی‌ی لاآ.
مثل صدای ورق‌خوردن کتاب.
مثل برخورد توپی با شیشه.
مثل یک اتفاق در کودکی، ساعت دو یک روز تابستاتی، پشت کمد؛
-بیا به هم نشون بدیم.

پدر

نمی‌شد آن شب جلق می‌زدی،
جای این‌که مادرم را بگایی؟
 اسپرم‌ت را به کاشی حمام بپاشی،
جای این‌که توی شکم او خالی‌شان کنی؟
اصلن فکر می‌کردی داری چی‌کار می‌کنی؟
یا ناله‌های مادرم هوش از سرت برده بود؟
دردسر آمدن آب کمر
لذت رها کردن در لحظه‌های پایانی
به وجود آمدن من
خیلی کیری.

دوباره‌ها

پلک‌هایت شبیه پلک‌های قورباغه است.
صدایت شبیه صدای توتی،
و وقتی گریه می‌کنی، انگار بچه‌گربه‌ای جیغ می‌کشد.
خواهش می‌کنم.
گریه نکن،
من، خنده‌ام می‌گیرد.

علاقه‌ی ویژه

خوشم می‌آید وقتی صبح‌ها، قبل از این‌که مادرم از پیاده‌روی‌ش بازگردد، به آپارتمان‌مان می‌آیی. احساس خوبی دارم وقتی بغل‌م می‌کنی و متشکرم که اجازه می‌دهی گردن‌ت را لیس بزنم. یک‌چیزی هست که می‌خواهم به‌ت بگویم؛ همیشه خجالت ‌کشیده‌م به دیگران بگویم. من یک علاقه‌ی ویژه دارم. راست‌ش، عاشق مکیدن خون‌م. از راه گردن. اشکالی ندارد اگر ازت بخواهم این‌بار، فقط یک‌کم، فقط یک‌کم از خون‌ت را…