تو آمدی و هنگامی ما را بوسیدی که ما از بوسیدهشدن بیزار بودیم،
تو آمدی و هنگامی به ما عشقورزیدی که ما عشق نمیخواستیم،
تو آمدی و ما را محکم در آغوش گرفتی، گریه کردی که مارا هرگز ترک نخواهی کرد.
انگار نمیفهمیدی، او که میخواهد تو را ترک کند، ماییم.
ما عشق نمیخواستیم و تو نمیفهمیدی.
ما بوسه نمیخواستیم و تو نمیفهمیدی.
تو نمیفهمیدی ما در کشورت بیگانهایم.
که باید مراقب پشت سرمان باشیم.
کدام شهرکنشین احمقی عاشق خانوادهی آوارهی مسلمان میشود؟
معلوم نبود عقلت را کجا از دست داده بودی.
پشت دیوار حایل، توی جنگ جنین، یا در تصادف ماشین.
ما تو را نمیخواستیم. ما تو را نمیخواستیم.
تو برای ما بیگانه بودی، تو دشمن ما بودی.
پس دوباره نپرس چرا تو را که به ما عشق میروزیدی ترک کردیم.
کاش به بیگانه ها فرصت می دادی . . . . . . . .
شاید مسلمانِ بعیدی در کشور خودش ،به شهرک نشینِ بی گانه در کشور مسلمانان وقتی، آب داده بود...کسی چه می داند؟؟؟
سلام
پیشاپیش آغاز سال ۱۳۸۶ را تبریک می گم
به ما سری بزن
عرض سلام و تبریکِ سال نو دارم خدمت دوست عزیزم، همراه با آرزوی سلامتی و شادمانی حقیقی... برقرار باشی...
دوست عزیز سلام ،
عیدتون مبارک ، امیدوارم سال 86 برای شما و خانواده محترمتون سال خوب و پربرکتی باشه .
در پناه حق .
سلام
نظرات این پست زیاد مربوط نبود
اینم یکی از بی ربطاش..
شما معتقد به فرویدید؟؟
قشنگ بود ... و کامل ... و حتی ما که خدا باشیم یه حس خوب گهی بهمان دست داد از خواندنش .... دستت طلا ...
سال خوبی داشته باشی
به خوبی و سلامتی و موفقیت
گل گل لبخند