داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
هه. منم تو ایران از راه انگلیسی دونستن نون در می آرم. هی قضیه این افغانیه که چیزی نیست تو بچه بودی اونم افغانب بود. من بار اصفهان تازه دانشگاه قبول شده بودم جشنواره فیلم بود بعد یه زن و مرد که داد می زد خارجی اند و از داور هان رو جلوی سینما دیدیم بچه ها به زور انداختنم جلو که برو با این یارو بحرف. آقا ما رفتیم با خانومه یه ساعت انگلیسی حرف زدیم بعد خانومه با فارسی سلیس گفت عزیزم من فارسی بلدم!!! خانومه مترجم آقاهه بود!!! می خواستم سوسک شم یک یلهم کنه همون موقع از زور خفت و خواری!!!
آگهی تبلیغاتی: افتتاح دفتر وکالت رند عالم سوز!! وکالت شما را با نازلترین قیمت برعهده می گیریم! قابل توجه کسانی که در جشنواره ها حقّشان خورده می شود و یک آب هم روش. حق شما را از حلقوم و سایر اعضای حق خورها و مرده خورها بیرون می کشیم! ای که احساس می کنی حقّت توی این هیر و ویر خورده شده یا گمان می کنی که ناحق است نام آن عده ای که برده شده ... می توانی ادامه ی این را ... توی وبلاگ من بخوانی ها!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
واقعا!
سلام دوست قدیم و عزیز من... به وبلاگ جدید من هم سر بزنید... دوباره نوشتنم را آغاز کردم... منتظرت هستم
می تونند بخورند...اما نمی تونند ب....د که!!!!
hey mosalaman harkari bekhan nemitonan bokonan!
بهترین جای دنیا!!!
فقط وجود نداره!
نمی دونم دهنم آب بیافته یا نیافته... گیری کردم
ای خسروی عزیز که جانم فدای تو! مبارکا باشه!
سلام، تازه وبلاگتو دیدم، از دوچرخه خوشم اومد.منم داستان می نویسم...
هه. منم تو ایران از راه انگلیسی دونستن نون در می آرم. هی قضیه این افغانیه که چیزی نیست تو بچه بودی اونم افغانب بود. من بار اصفهان تازه دانشگاه قبول شده بودم جشنواره فیلم بود بعد یه زن و مرد که داد می زد خارجی اند و از داور هان رو جلوی سینما دیدیم بچه ها به زور انداختنم جلو که برو با این یارو بحرف. آقا ما رفتیم با خانومه یه ساعت انگلیسی حرف زدیم بعد خانومه با فارسی سلیس گفت عزیزم من فارسی بلدم!!! خانومه مترجم آقاهه بود!!! می خواستم سوسک شم یک یلهم کنه همون موقع از زور خفت و خواری!!!
آگهی تبلیغاتی: افتتاح دفتر وکالت رند عالم سوز!!
وکالت شما را با نازلترین قیمت برعهده می گیریم!
قابل توجه کسانی که در جشنواره ها حقّشان خورده می شود و یک آب هم روش.
حق شما را از حلقوم و سایر اعضای حق خورها و مرده خورها بیرون می کشیم!
ای که احساس می کنی حقّت
توی این هیر و ویر خورده شده
یا گمان می کنی که ناحق است
نام آن عده ای که برده شده
...
می توانی ادامه ی این را ... توی وبلاگ من بخوانی ها!