جای خوب کسل‌کننده‌ها

زن که دمرو خوابیده بود، به کتابی که توی استخر افتاده بود،‌ اشاره کرد و گفت:
-اوم‌م‌م، حوصله‌م رو سر برده بود. چپ و راست حکم صادر می‌کرد.
من که کنارش ایستاده بودم، گفتم:
-آره. کتابای کسل‌کننده، جاشون تو خشکی نیست.
از گوشه‌ی چشم، خشم‌گین نگاهم کرد؛
“شالاپ!”
نظرات 8 + ارسال نظر
مرغ دریایی پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:32 ق.ظ http://www.behtaqrineman.persianblog.com

سلام. برای اولین بار اول شدم.
امیدوارم شنا بلد باشی.

سرمه پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:35 ق.ظ

منم باید از این به بعد همین کارو کنم با کسل کننده ها...

گلناز پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 04:16 ق.ظ http://petunia.persianblog.com

من باید با خودم هم همین کارو کنم.بده آدم خودشم مثه کتابای کسل کنندش بدونه........شالاپ!

خشت زن پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 04:29 ق.ظ http://kheshtzan.persianblog.com

اینجا تازه دارد ارزش خواندن پیدا میکند/. راستی این پست ۴ تیر واقعا معرکه است/. قربانت/.

شادی پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:08 ق.ظ

خوش به حال کتابا؛)

مصطفی جمعه 12 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 05:20 ق.ظ http://www.m-farahi.co.sr

آره جونم حالا یادداشتهات بهتر شده

خاموش جمعه 12 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:51 ب.ظ http://lightbluee.persianblog.com/

یکی کمکم کنه من دارم خفه می شم .... اینجا دیگه جا نیست همه وبلاگر ها پریدن تو آب ....من از بی جایی دارم خفه می شم والا شنا بلدم ... خدا لعنتت کنه خسرو...

بهاره خلیقی شنبه 13 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:28 ب.ظ http://mabhot.persianblog.com

تصویر سازی خوبی داشت.( منزورم فزاسازیه )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد