بگذار بروم

در عوض این‌که بگذاری بروم، چی می‌خواهی؟ انگشت شست‌م را با چاقو برابت ببرم تا یادگاری بگذاری توی دکور؟ کف آش‌پز‌خانه را لیس بزنم؟ یک سطل خون و اشک‌هایی که به سوره‌ی جِن قسم خورده‌ام برای تو ریخته‌ام؟
مامان، پس کٍی روده‌هات را از ناف‌م بیرون می‌کشی؟
نظرات 3 + ارسال نظر
همایون سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:47 ق.ظ http://maku.blogsky.com

متشکرم که به وبلاگم سرزدی و نظر دادی .دیگه داشتم کم کم عقده ای میشدم.

خاموشک سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:31 ق.ظ http://lightbluee.persianblog.com/

آخه ناف شما و مامانت رو برا هم بریدن

بهاره خلیقی دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:41 ب.ظ http://mabhot.persianblog.com

جالب بود . وابستگی عمیق رو زیر پوستی نشون دادی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد