داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
برای قبلیش : به خشک شانس
عالیه.نه؟؟
چطوری مایاکوفسکی عزیز؟؟؟
فلاشرش مال وقتی است که چراغهای مطب خاموش می شوند!
نه ! ترجیح میدم شغلم رو عوض کنم !
پنج بار خواندم... خسرو... برق لاک ناخنهای خانم چشمش را می زد؟! می خندی؟ ؟خب دارم می پرسم خنده ندارد....
مفهوم نبود. انگار دو تکه بود. تکه ی دندان و تکه ی ناخن.... ایام به کامتان
وا ؟؟؟؟؟
:)) ... خوشمان آمد ...
سلام ...خوشحالم از آشنایی با بلاگهاتون .....
با خودت داشتب حرف میزدی؟ (:
شما دندانپزشک هستین ! و دختری با لاکهای برق برقی اومده بوده پیشتان ! جالب سر کاری بود .
دکتر حواست پرت نشه بپا مته رو درست توش کنی!!!!