می‌روم که فراموش شوم

چهار‌شنبه است. هوا سرد است. دل‌م برای ژاکت زرشکی‌ت تنگ شده.
پنج‌شنبه. بارانی‌ست. چرا تلفن نمی‌کنی؟
جمعه. آفتاب وسط آسمان. من و خاطره و بالش‌م روی تخت؛ بغل‌ش کرده‌ام.
 شنبه شد. رامین به‌م خبر را داد. سی‌دی‌های راک‌م را شکستم.
یک‌شنبه. او، کی دل‌ت را خواهد زد؟
نظرات 11 + ارسال نظر
خاله نسرین شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:43 ق.ظ http://nasrin161.blogsky.com

با سلام و آرزوی توفیق
کریما!
دستان ندامت
را به سوی تو دراز
می کنم. از تو می خواهم
تا گناهانم را بیامرزی و بر عیوبم
چشم پوشی، گفته هایم را بشنوی
و آرزوهایم را برآورده سازی!
پس سعی ام را با صفای
حضورت پذیرا باش و در عرفات
خویش، مرا به قله شناخت و معرفت برسان!

دماق سربالا شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:14 ب.ظ http://periodsexy.blogspot.com

تو کی دلت را به خونه برمی گردونی؟

محسن شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:53 ب.ظ http://1golesorkh.persianblog.com

اهای خانوم من سینه های برهنه شما را دیده ام با من غریبی نکنید!

سیمین شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:06 ب.ظ

نمی دونم باید جدی بگیرم اینو به عنوان داستان ؟اینا که واست کامنت گذاشتن به نظر می رسه دوستاتن و از یه چیزایی خبر دارن.
انتظاز حیلی بیشترشو داشتم از تو اگه این باید یه قصه باشه.و اگه این یه یادداشت شخصیه امیدوارم زود حل شه.غصه دار شدم خان داداش:(

شادی شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:44 ب.ظ http://dokhtaryaznaslesevom.persianblog.com

همون قدر که طول کشید تا دل تو رو بزنه ...

هیچکس شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:47 ب.ظ

قبلی قشنگ تر بودااااااااا باز زدی تو خاکی

روشی یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:40 ق.ظ

اگرعشق به عمق دل نفوذ کرده باشد .بیدی نیست که به این باد ها بلرزد .نه با سرمای جدایی نه با باران اشک نه با سوزش خاطرات و نه با تکرار عشقهای دوباره .آخرین یکشنبه ی عمر هم که بیاید هنوز رنگ زرشکی دلم را میلرزاند.......

شقایق ( بربادرفته ) یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:42 ق.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

سلام. یه داستان دارم ... دوست دارم نظرتو بدونم / سرسنگین شدی خسرو خان ...

بیتا سه‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:47 ب.ظ

هر وقت تو از غرور بیجات دست برداشتی اونم دل منو خواهد زد

moh3n چهارشنبه 5 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:25 ب.ظ http://digitalkelk.persianblog.com

دوشنبه. اولِ هفته. دختری زیباتر. عشقی تازه تر. بوسه های گرمتر... پنج شنبه؛ چرا زنگ نزد؟... جمعه؛ دلم را زد! کی دوشنبه می آید؟...

رضا پنج‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.marzban.persianblog.com

دوشنبه،مثل دو تا پیچک بهم پیچیدیم!............سه شنبه،احساس میکنم دلمو زده!.........چهار شنبه است،هوا سرد است،دلم برای ژاکت.............................................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد