-تو منو فقط برای چتکردن میخوای.
-نه!... نه، عزیزم. این چه حرفیه که میزنی. تو میدونی، من نمیتونم هر رابطهای باهات داشته باشم.
-داری دروغ میگی.
-نه،… عزیزم، تو رو خدا اینجوری حرف نزن. ما که همدیگر رو دیدیم. بعداً بیشتر هم میبینیم.
-داری دروغ میگی.
-خواهش میکنم این کلمه رو تکرار نکن. تو که میدونی... من شوهر دارم، و میدونی که چهقدر دوستت دارم.
-داری دروغ میگی.
-اشکمو در آوردی، هماینو میخواستی؟
-داری دروغ میگی.
-بس کن دیگه.
مشکل همیشگی ۲ در کردن اقایون
سادیسم همینه دیگه . فقط بچپون . بی خیال دنیا . از نوشتن که بهتره
ــ باشه فردا میام پیشت...خوب شد! ــ راست میگی؟؟؟؟؟؟؟؟
وای...من عاشق داستانای مینی مالیستی هستم...شما هم در حد اعلا عالی می نویسید...خیلی لذت بردم...
آقا شاهکاریه این صفحه / حتماٌ باید لینکاش کنم / فعلاٌ بدرود / زیاده قربانت
باور کن راست میگم.....بیا اینم وب کم ،ببین شوهرم داره باهام چیکار میکنه.....یکی نیست بهش بگه : هش!!!! داره جر میخوره!!!!!!!!!